سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یگانه دوست،اوست
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

وقتی می دانی  که  بر خاکی قدم  می نهی  که  زیر آن اجساد سلاطین سابق دفن شده اند ، به خود می نازی و متکبر می شوی

 اما عمیق تر که  بیندیشی می بینی 0 جایی  برای  فخر نیست ؛ چرا  که بعد از تو نیز، این  قصه  تکرار میشود

 

ازکتاب چند کلام حرف حساب


[ شنبه 91/4/3 ] [ 9:17 عصر ] [ مهین قلاوند ]

 

در پیشرفت کردن  رنج کشیدن ، ریاضت  نیست

بهای  ترقی ، سختی  است  که  لذت  آن  را معنا  می بخشد

سختی  با  تضمین  پیشرفت ، شادی  است  نه  غم

در این  دو هدف :  آرزو  پیشرفت ، ریاضت  کشیدن  حسرت  نیست ، و (جایی برای شکوه نیست)

 شکوه  ناسپاسی  است

 

ازکتاب چند کلام حرف حساب

 

 


[ شنبه 91/4/3 ] [ 9:12 عصر ] [ مهین قلاوند ]

 

قضاوت  عجولانه  حاصلش  پشیمانی  است 0

قصه را  تا پایان  دنبال  کنیم ،

بی آنکه نظر خود را اعمال کنیم0 از آغاز  تا  پایان ؛ دقت  شما را  استغاثه می کنیم (به حضورمیطلبیم) 0

چرا  که  قصه  ما  قصه  فراز و  نشیب  و هزار تصمیم  و هزار عبرت و هزار پرسش  در حسرت پاسخ است0

درود  بر صبر که  خود  تنها تماشاگر  صحنه هاست ؛

و خوشا به حال صابران که تنها برندگان آن صحنه هایند

 

ازکتاب چند کلام حرف حساب


[ جمعه 91/4/2 ] [ 3:47 صبح ] [ مهین قلاوند ]

 

سه تن  ا زخوبان  یکتاپرست ،که با  لبخندشان ،مهربانی  ر ا  تفسیر می کردند، نصیب من  شدند0وقتی  ا ز در ایمان عملا ظاهر

شدند گویی  جلوه ای  از خدا  را  می دیدم0

به شدت به من ابراز علاقه  می کردند ، طوریکه  من  احیا می شدم  نه  ارضا0یکی  از آنها  شریفه نام  داشت ، و چقدر شریف بود 00

فقط  یک  نکته  را  نمی دانست  که  چرا  اینهمه  مرا  دوست  دارد ، و من  بی تفاوتم 0

و دیگری  شعله ؛ شعله ای  از محبت  افروخته  بود ، که گرمای محصولش ، دنیا  را  زینت  می بخشید  0با  اینکه  امیدش  را 

زنده  به  گور کرده  بودند ؛ اما  هنوز گرما داشت 0بی آنکه  بانکی در کار باشد ، او خود به حساب  محبت ؛ صمیمیت  واریز می

کرد 0 گویی  تمام  زیبایی ها را  چیده  بود ، تا به آن  بی قدر قدرنشناس  تقدیم  کند 0 و در مقابل عایدش  چه  بود ؟

ننگ  زمین ، مولد پستی ؛ پس از گرفتن  نیازش ، آنچنان  در را  محکم  بست  که  انگشتان  شعله  لای  در ماند ، طوریکه در در

 

هم  گره  خورد  و باز نشد 0 و بعد  که  معجزه  آفرین  التیام  یافت   ، با همان دست  میوه ای  را  بلند کرد  که  به  او بدهد ،

ناگهان  یادش  آمد  که  او  محبت  شعله را دوست  ندارد 0 شعله  میوه  را  خشکانید و نگه داشت ، با تصور اینکه روزگار درست 

می شود0سومی  سحر بود0 از رنگ  مقنعه اش  تا رنگ  چهره اش  که  از جنس  برگه  کاغذ  بود ، فاصله ای نبود 0 گویی  نشان 

 از میل  به  خدا گرایی  بود 0

چقدر خداوند  دوست داشتنی  است ، چونکه  تمام زیبایی ها  کار اوست ؛ حتی دادن  چشم  بصیرت0 برای  سحر که  ناخودآگاه 

مسبب  ارتباط  من  با خدا  بود ،

نوشتم :  طلوع  شمس ؛ تولد  شادی است  که  بعد از تاریکی  پر از یاس  و ترس  ، به  هستی امید می بخشد ؛ و این طلوع  نور ؛

آغاز شکوفایی  و حیات  روز است ؛ که  اینهمه  وجود پرمعنای خویش  را  از سحر می گیرد0حال  دانستی  که  چرا  سحر اینقدر

زیباست ؛ و زیبای  او  را به  تکلم  با  خدا  پیوند زده اند ؛ وقتی  انسان  بیدار  می شود  درک  می کند 0 سحر  را  نمی توان

ترجمه  کرد ؛ که شیرینی  خوابش  بی نظیر ؛ آنچنان  که  رها  کردنش  ناخوشایند ؛ و لذت  بیداریش ؛  فیض  عبادت  است ، و

حال  خوشی ، که  تنها  سحر خیزان  دانند  و بس

 

ازکتاب چند کلام حرف حساب


[ جمعه 91/4/2 ] [ 3:44 صبح ] [ مهین قلاوند ]

 

 رابطه عشق و عبادت را وقتی کشف کردند که دیدند ، عشق حلول میکند ؛ خوشبختی معشوق رقم میخورد ؛ عاشق

خود را  فدای یکی از بندگان خدا میکند 0 او همه تلاشش را برای شاد زیستن و رضایت معشوق میکند 0 خود را کنار

گذاشته ؛ تا دیگری را به هدفش برساند 0 آیا غیر از خوشبختی یکی از بندگان  خدا ، هدف دیگری هست؟

 وقتی بعد از سالها انتظار؛ معشوق پاسخ مثبت میدهد ؛ رابطه دوطرفه میشود ، و عاشق رها میکند ؛ گویای همین دلیل است0

دو نفر متنی را خواندند که نوشته شده بود ؛

وقتی عاشق می شوی ؛ خداوند درخانه دلت مسکن گزیده 0

اولی آن را رد کرد و گفت : عشق یعنی آدم پرستی سنخیتی ندارد0

دومی  گفت : شاید منظورش این بوده  که خداوند از ایثار بندگانش در حق یکدیگر خشنود می شود0 آیا خشنودی خدا نوعی عبادت نیست؟

و من می گویم بنده نوازی از خداوند شروع شده ، او بندگانش را دوست دارد که ازحق خود می گذرد ، اما از حق آنها هرگز

 

ازکتاب چند کلام حرف حساب


[ پنج شنبه 91/4/1 ] [ 10:20 عصر ] [ مهین قلاوند ]

 

نماز            نگل تقدیم شما     م بووووس    ا جالب بود    زدوست داشتن          

محبت ، نعمت زندگی است که در آن ؛ آخرت را میتوان  پی گیر شد

 

ازکتاب چند کلام حرف حساب


[ پنج شنبه 91/4/1 ] [ 9:33 عصر ] [ مهین قلاوند ]

 

ای کاش توجهم  در نماز به نماز بود0 ولی  افسوس  که  سعادت  ارتباط  ، نیست0

این حسرت کسی بود  که  به الله اکبر و لااله الاالله  رسیده  بود ؛ و چون هنوز هم دنیا را میخواست خود را محکوم و لایق محرومیت0و پیامبران و ائمه و پیروانشان را لایق عشق میدید0

مومن خدا را دوست دارد  که  قبول دارد  قول  او  را  : ما در دنیای  آخرت  پاداش  بهتری  برای  شما  داریم

 

ازکتاب چند کلام حرف حساب


[ پنج شنبه 91/4/1 ] [ 9:4 عصر ] [ مهین قلاوند ]

 

گویی  اندیشیدن مولد ایمان است ؛ یا اثبات ایمان ؛

که اینهمه موکد در کتاب آسمانی که برای زمین فرستاده  شده ، آمده  است؛

شاید هم انسان اینقدر ناقص  است که دائم  باید بیاندیشد تا به تکامل برسد ،

یا  نزدیک شود

 

ازکتاب چند کلام حرف حساب


[ پنج شنبه 91/4/1 ] [ 8:46 عصر ] [ مهین قلاوند ]

 

همه اش  کار من  نبود ؛ تقدیر چنین  خواسته  بود 0

ما  نشنیدیم  اما  حالا  دیدیم 0

نمیدانستیم اما حالا میدانیم 0

شاید هم  اگر می شنیدیم ، میدانستیم  تفاوتی  نبود 0

پس  گاه  گویی  بهتر است  که  قبل  از زبان  گشودن  ما  بر روی  ما  اسم  بگذارند 0

چون  اگر به  خود  ما  بسپارند ، بیش  از یک اسم را دوست  داریم  یا  حتی  یک  اسم  را هم  نمی پسندیدیم0

 حتی  ما  نمیدانستیم  و نمیتوانستیم  دعا  کنیم ، اسم  خوبی  نصیبمان  شود 0

اما  حالا عاقلیم  و مخیر به  راه  راست ؛

خواست خدا درست  است ؛

خوشحال باشیم 0

او گفته  از من  بخواهید آنچه  دوست  دارید0

 پس  از او بخواهیم  که  دوست داشتن  بیافریند  و خوب  زیستن  آمین !!!

ازکتاب چند کلام حرف حساب

 


[ پنج شنبه 91/4/1 ] [ 8:39 عصر ] [ مهین قلاوند ]

 

عشق

یعنی 

خیره شدن به گل ؛

 و خداوند را  دوست داشتن 0

که  این دوست داشتن

 ستایش و عبادت است0 

قدردانی است

 

ازکتاب چند کلام حرف حساب

 


[ پنج شنبه 91/4/1 ] [ 8:27 عصر ] [ مهین قلاوند ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 58635
  • دانلود فیلم
  • دانلود فیلم


  • کد تغییر شکل موس